اصطلاحات انگلیسی در مورد کار و تجارت همراه با معنی فارسی و مثال
اصطلاحات انگلیسی
اصطلاحات انگلیسی در مورد کار و تجارت همراه با معنی فارسی و مثال
*************************
۱
Earn a living
امرار معاش کردن
مثال:
A: I’m crazy about painting.
الف: من دیونه نقاشی هستم (عاشق نقاشی ام)
B: It’s good but can you earn a living from painting?
ب: خوب است اما میتوانی از راه نقاشی کردن امرار معاش کنی؟
*************************
۲
What do you do for a living?
شغل شما چیست؟ به چه حرفه ئی اشتغال دارید؟
(پرسیدن رسمی و مودبانه شغل یک شخص)
مثال:
A: What do you do for a living?
الف: شغل شما چیست؟
B: I’m a real estate developer.
ب: در کار ساخت و ساز هستم. (بساز بفروش هستم).
*************************
۳
Work long hours
زیاد بودن ساعت کار
مثال:
A: How many hours a day do you work?
الف: روزی چند ساعت کار میکنی؟
B: I work long hours, usually from 9 A.M up to 8 P.M.
ب: ساعات کارم زیاد است، معمولا از ۹ صبح تا ۸ شب.
*************************
۴
Work overtime
(work late)
اضافه کاری کردن
مثال:
A: Do you ever work overtime?
الف: هیچ وقت اضافه کاری میکنی؟
B: Yes, I work late on Thursdays and Fridays.
ب: بله. روزهای پنجشنبه و جمعه اضافه کاری می کنم.
*************************
۵
Be on / off duty
سر خدمت بودن / نبودن
++توجه: این اصطلاح مخصوص پرستارها و پرسنل نیروهای مسلح است++
مثال:
A: Do you want to have lunch with me tomorrow?
الف: می خواهی فردا با من ناهار بخوری؟
B: I’ll be on duty tomorrow until 4 P.M. but I’ll be off duty in the evening. Let’s have dinner together.
ب: فردا تا چهار بعد از ظهر سر خدمت هستم. ولی شب سر خدمت نیستم. بیا شام با هم بخوریم.
*************************
کلیک کنید جهت ثبت نام در دوره آنلاین آموزش مکالمات و مکاتبات تجاری Business English کلیک کنید
کلیک کنید جهت ثبت نام در دوره آنلاین آموزش مکالمات و مکاتبات تجاری Business English کلیک کنید
کلیک کنید جهت ثبت نام در دوره آنلاین آموزش مکالمات و مکاتبات تجاری Business English کلیک کنید
۶
Be in charge of
مسئول یا متصدی چیزی بودن
مثال:
A: What do you exactly do?
الف: شما دقیقا چکار میکنید؟
B: I’m in charge of the accounts department.
ب: من مسئول بخش حسابداری هستم.
*************************
۷
To get paid
گرفتن حقوق ( از بانک یا حسابداری)
مثال:
A: Do you get paid weekly or monthly?
الف: تو هفتگی حقوق می گیری یا ماهیانه؟
B: Neither. I get paid every two weeks.
ب: هیچکدام. دو هفته یک بار حقوق میگیرم.
*************************
۸
work on a contract / Be a contract worker
قرار دادی کار کردن / کارمند قراردادی بودن
مثال:
A: Are you a permanent employee?
الف: تو کارمند دائمی هستی؟
B: No, I’m working on a contract.
ب: نه، قراردادی کار میکنم.
*************************
۹
By the hour
ساعتی
مثال:
I get paid by the hour.
من ساعتی حقوق میگیرم.
*************************
۱۰
On an hourly / weekly / monthly basis
بر مبنای کار ساعتی / هفتگی / ماهیانه (ساعتی / هفتگی / ماهیانه کار کردن)
مثال:
A: Do you get paid on a weekly basis?
الف: تو هفتگی حقوق میگیری؟
B: No, I’m working on an hourly basis. I get paid by the hour.
ب: نه من ساعتی کار میکنم. ساعتی حقوق میگیرم.
*************************
۱۱
Ask for a pay raise / give a pay raise
تقاضای اضافه حقوق کردن / اضافه حقوق دادن
مثال:
A: Did you ask the boss for a pay raise?
الف: از رئیس تقاضای اضافه حقوق کردی؟
B: I did and he promised to give me a pay raise as of the beginning of September.
ب: بله و قول داد که از اول سپتامبر به من اضافه حقوق بدهد.
*************************
۱۲
A nine-to-five job
کار با ساعات معین از ۹ صبح الی ۵ بعد از ظهر
مثال:
A: How many hours do you work?
الف: چند ساعت کار می کنی؟
B: I have a nine-to-five job but I prefer to be my own boss.
ب: کار از ۹ تا ۵ است ولی ترجیح میدهم رئیس خودم باشم.
*************************
۱۳
To work flextime
ساعت کاری شناور و متغییر داشتن
(در این شکل کار کارمند می تواند هر ساعتی که بخواهد کارش را شروع یا تمام کند به شرط آنکه در هفته یا ماه ساعات معینی را پر کند)
مثال:
A: Do you have regular working hours?
الف: تو ساعات کار منظمی داری؟
B: No, I work flextime.
ب: نه ساعات کار من شناور است.
*************************
کلیک کنید جهت ثبت نام در دوره آنلاین آموزش مکالمات و مکاتبات تجاری Business English کلیک کنید
کلیک کنید جهت ثبت نام در دوره آنلاین آموزش مکالمات و مکاتبات تجاری Business English کلیک کنید
کلیک کنید جهت ثبت نام در دوره آنلاین آموزش مکالمات و مکاتبات تجاری Business English کلیک کنید
۱۴
Be on paid /unpaid sick / maternity leave
در مرخصی با حقوق / بدون حقوق استعلاجی / زایمان بودن
مثال:
A: I don’t see Linda these days. Is she on sick leave?
الف: این روزها لیندا را نمیبینم. در مرخصی استعلاجی است؟
B: No, she’s on maternity leave.
ب: نه در مرخصی زایمان است.
*************************
۱۵
Take / have time off
مرخصی گرفتن / داشتن
مثال:
A: I want to take tomorrow off. I want to go fishing. Do you want to come with me?
الف: می خواهم فردا را مرخصی بگیرم. میخواهم بروم ماهیگیری. میخواهی با من بیائی؟
B: Well, I have tomorrow off, too, so let’s go.
ب: خوب من هم فردا مرخصی هستم، پس بزن بریم.
مثال:
A: I’m going to take three weeks off and go to Spain on vacation.
الف: میخواهم سه هفته مرخصی بگیرم و برای تعطیلات بروم اسپانیا.
B: Good for you. I can’t take three weeks off. I only have two weeks off each year.
ب: خوش بحالت. من نمی توانم سه هفته مرخصی بگیرم. سالی فقط دو هفته مرخصی دارم.
*************************
۱۶
Be on a mission / go on an assignment
در ماموریت بودن / به ماموریت رفتن
مثال:
A: I have to go to India on a mission.
الف: ماموریت دارم بروم هندوستان.
B: How interesting! I was there on an assignment two months ago.
ب: چه جالب! من دو ماه پیش برای ماموریت در هند بودم.
*************************
اصطلاحات انگلیسی – اصطلاحات انگلیسی -اصطلاحات انگلیسی
ممنون از سایت عالیتون